جدول جو
جدول جو

معنی قلعه اجر - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه اجر
(اَجْ جَ)
قلعه ای است در جوار قرطبۀ اندلس. (قاموس الاعلام) ، وکیل کردن کسی را، وکیل فرستادن، دانه بستن گیاه. (منتهی الارب) ، امضاء، بابچه شدن سباع. (تاج المصادر) ، وظیفه و راتبه مقرر کردن، گذاردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ظُ)
قلعه ای است به یمن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ لَ)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه، واقع در 11هزارگزی شمال باختری نقده و در مسیر شوسۀ اشنویه به نقده. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 245 تن است. آب آن از رود گدارچای و محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَعَ نُ رَ)
دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 72هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 46هزارگزی شوسۀ ازنا به درود. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 245 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ جَ هامْ بَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج. و کنار رود خانه لیله. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری. سکنۀ آن 150 تن، آب آن از رود خانه لیله و محصول آن غلات، لبنیات، محصولات جنگلی مانند: مازو، بلوط، سقز، کتیرا و غیره و شغل اهالی گله داری است. و در تابستان به ارتفاعات مجاور میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان اورامان، بخش رزاب شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی شمال باختر رزاب و 10هزارگزی شمال راه اتومبیل رو مریوان به رزاب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن. غلات، لبنیات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو و راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ)
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در9000گزی جنوب نکا. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریایی است. سکنۀ آن 810 تن است. آب آن از رود خانه نکا و محصول آن برنج، پنبه، غلات، حبوبات، کنجد، ابریشم و شغل اهالی زراعت وصنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی است. سکنۀ آن در قراء اومال و بریجان برنج کاری مینماید. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 5هزارگزی باختر فلاورجان و 4هزارگزی باختر جادۀ شهرکرد به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن معتدل است. سکنۀ آن 227 تن است. آب آن از کاریز و محصول آن غلات، صیفی، پنبه، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ظِ)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری شوش و 6هزارگزی خاوری راه آهن اهواز به تهران و 80هزارگزی خاوری شوسۀ اهوازبه دزفول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از رود کرخه و محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀعشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ وِ کَ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 58هزارگزی باختر نجف آباد و متصل به راه نجف آباد به دامنه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 502 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، حبوبات، سیب، زردآلو، بادام و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
قلعه ای است از سنگ تراشیده و در حران واقع است دورش یکهزار و سیصد و پنجاه گام و ارتفاع دیوارش پنجاه گز است. (نزهه القلوب ص 103). بر فرات واقع است. (منتهی الارب). رجوع به قلعه النجم شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شَ کَ نِ)
دهی است از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان، واقع در 40هزارگزی جنوب شیروان و 7هزارگزی خاور مالرو عمومی امیران به دولت آباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 630 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و مالدارای و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شی شَ / شِ)
دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در49هزارگزی شمال باختری تربت جام و سر راه مالرو عمومی تربت جام به فریمان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 987 تن است. آب آن ازقنات و محصول آن غلات، پنبه، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
قلعۀ خرابی است بین قاهره و ایله، و ابن ساعاتی در این بیت از آن نام برده است:
سری موهنا والانجم الزهر لاتسری
و للافق شوق العاشقین الی الفجر
تأهب من صدر تخب به الکری
فما زال حتی بات منزله صدری.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عُ شَ)
قلعه ای است استوار در سرزمین اندلس از ناحیۀ شرق، از اعمال أشقه، و آن ازآن فرنگی ها است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اُ جُ / اُ)
قلعه ای است در مدینه
لغت نامه دهخدا
(عَ /عُ)
قلعه ای است به موصل. (از منتهی الارب). قلعه ای است محکم در کوههای موصل. اهالی آنجا از کردان هستند و آن در شرق موصل قرار دارد و به عقرالحمیدیه نیز شهرت دارد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از قلاع اسمعیلیه که بدست هولاکوخان در سال 650 هجری قمری ویران گشت: ... در سلخ شوال سنۀ خمسین و ستمائه بیرون رفت ودر خدمت هولاکوخان ایلی و مطاوعت نمود هولاکوخان بفرمود تا قلاع ملاحده خراب کردند در مدت یکماه قرب پنجاه قلعۀ حصین چون الموت و ... و تاج و ... مسخر شد و خراب گردانید، (تاریخ گزیده چ ادوارد برون ج 1 ص 527)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
بر سه فرسنگی شیراز است به طرف جنوب مایل به مشرق و بر کوهی است که به هیچ کوه پیوسته نیست و بر آنجا چشمه مختصری است. (نزهه القلوب ص 133). و رجوع به تبر (قلعه) شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ اَ)
مزرعه ای است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(پُ فُ)
قلعه دارنده. قلعه بان. دژبان:
قلعه داران خزینه ها بردند
قلعه را با کلید بسپردند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک عنافجه) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 36 هزارگزی شمال اهواز و کنار شوسۀ اهواز به اندیمشک نزدیک رود کرخه. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه کرخه و نهر شاپور و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. در این آبادی محلی بنام خشنامی است که آثار ابنیۀ باستانی در آن مشاهده میشود. دبستان و آسیاب موتوری دارد. و ساکنین از طایفۀ الحائی هستند. این آبادی را خرم دژ هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
قلعه ای است در سواحل بحر شام که معروف به عثلیث است. (مراصد)
لغت نامه دهخدا
(قُ عَ تُرْ رو)
قلعه ای است در ناحیۀ ارجان (ارگان) فارس و در آن آثار بسیاری از ایرانیان وجود دارد و این قلعه ای است سخت محکم و استوار. (از معجم البلدان). قلعه ای است به ارجان نزدیک کازرون. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ دِ)
این قلعه در بالای کوه کوچکی است در نزدیک ایک اصطهبانات. به سال 470 نظام الدین محمود شبانکاره از کوههای دور و نزدیک آب را بر آنجا آورد و حصار کشید و آنجا را دارالامان نامید. (جغرافیای غرب ایران ص 128)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بَ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 71هزارگزی جنوب خاوری فریمان و 10هزارگزی جنوب مالروعمومی فریمان به آق دربند. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است. سکنۀ آن 117 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بِ)
قلعه ای است در افریقیه منسوب به بسربن ارطاه عامری. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه دار
تصویر قلعه دار
کلاتدار محافظ قلعه دژبان کوتوال. یا قلعه دار سپهر. آفتاب خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلعه سحر
تصویر قلعه سحر
بام دژ نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع میان دورود شهرستان ساری، از توابع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی